یاد تو ...منو یـاد تــو مینـدازه صــدای خنـده ای گاهینگاهـی ســاده و گیــرا وَ یـا هر صورت ماهیبـه هــرجـا میــروم یـادت مثـال سایه می آیدنمیدانم چـه باید گفت تـو هم فکر منی شایدمنــو یـاد تــو میندازه غــم و دلتنگی و شادیشبیه تــو یکــی رد شد دوبــاره یــادم افتادیصدای خنـده های تـو هنوز میپیچه تو گوشمفراموشم نخواهی شد وَ من بیهوده میکوشممن و یــاد تــو میندازه صــدای بـوق ماشینهاکــه میگفتـی دل آزاره صــدای تـــو مـخ اینهادلم تنگه واسه اخــم و واسه لجبازیات ای یارکه من ای کاش میدیدم تو رو حتی شده یکبارمنــو یــاد تـــو مینــدازه هـــوای ابـــری پاییــزگل و پـروانه و شمع و خلاصه هر که و هرچیزنمیشه مثــل تــو پیــدا کسی سنگ صبـــور مناگر چـه رفته ای امـا نشستی خوش بجان وتن#جوادالماسی(سنگ صبور)@javadalmasi59 کانال اشعار + نوشته شده در جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲ ساعت 21:0 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی | سنگ صبور...
ما را در سایت سنگ صبور دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : javadalmasi59a بازدید : 59 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1402 ساعت: 23:43